برای یارم می‌خونم که

"بی تو خموشم.

با که بجوشم.

جفت تنم تو.

خسته و عریان.

پیش غریبان.

پیرهنم تو"

بعد چشمام رو می‌بندم و به خاطر روزای سختی که گذرونده از خداجان می‌خوام که صبر بده به دلش. به واژه‌های قشنگی که با یار مرور می‌کردیم "همدرد" رو هم اضافه می‌کنم. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها